مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
ســر نَـهـم بـر آســتـانِ پـادشـاهِ بـیبــدل آن ولیالـه که بـاشـد دست او اِذن اَجـل گفت تا در وا کنم دیر است، دیوارش شکافت کعبه از شوقش سه روز او را گرفته در بغل تا ابـد حـیدر امیـرالـمـؤمنـین باشد فقـط ایـن مــقـام او بـوَد نـزد خــدا روز اَزل نور او در سجده بود و هیچ مخلوقی نبود ساق عرش کبریا حک گشته نامش چون کُتَل فهم یک شأن از شئونش را ندارد هیچکس با صدای او سـخـن گـفـته خدای لم یزل لا فـتی الا عـلی لا سـیـف الا ذوالفـقـار مدح او گوید خدا با بهترین ضرب المثل بهترین ذکر عبادت یاعلی یا حیدر است شد غلامی بر درش حی علی خیرالعمل هر زمان لب وا کند کوه بلاغت میچکد خطبه هایش معجزه، سر منشاء هرچه غزل حق همیشه با علی هست و علی با حق عجین هر سخن جز این بوَد نطق و کلامی مبتذل ذکر زنبور عسل صل علی مولا علیست تلخیِ هر گرده گُل را نام او کرده عسل گر چه پیغمبر ز اسرار علی چیزی نگفت خاک پای مرتضی بر چشم ما باشد کُحَل هر کسی را جز علی داند امیرالمومنین شد مریدِ لات وعزّی، جبت و طاغوت و هُبَل بیولای او نـماز و معـصیت باشد یکی دشمنش قطع یقین در نطفه اش دارد خِلَل روز خـیبر بال جبـریل امین همّت نمود ورنه از جولان تیغش در زمین میشد گُسَل ضربه شمشیر او در یوم خندق افضل است تا قیامت انس و جن را در عبادات و عمل مرد میدان بود و هرگز پشت بر دشمن نکرد کافران همچون ملخ با دست او بیدست و شَل شیر حق آید به میدان، دشمنش جای نبرد میبرد جان را به در، بیچاره با کشف کَفَل مرحبا گوید علی بر ضرب شمشیر حسن یاعـلی گوید به میدان فـاتح جنگ جـمل نطق افـصح لال گردد در مقـام مدح او از جهالت در مقامش شعر افتد در هَچَل تیغ آمد بین ابـرو و نمـازش را شکست نوبت محـراب شد او را بگـیرد در بغل پیش ایوان طلایش هر بزرگی کوچک است ملجأ نوح است و آدم این ضریح و این محل |